از معماری اسلامی تا معماری مکروه
معماری اسلامی، اثری است که ارتباط قلبی انسان را در پرستش خدای قادر تبارک و تعالی برقرار میسازد. حقیقت آن است که اسلام در آغاز طلوع خود، جز اصول اخلاقی، چیز دیگری همراه نداشته و در مراحل اولیهاش به لحاظ ایجاد و یا الهام یک هنر جدید، از مسیحیت هم ضعیفتر بوده است. از طرفی میدانیم هنر هرگز از هیچ برنمیخیزد و اصالت آن، داشتن ریشه در آثار گذشته است؛ به قول معروف تا ریشه در آب است، امید ثمری هست.
آندره گدار معمار فرانسوی و مؤلف سه جلد کتاب آثار ایران مینویسد: تفاوت در ساختمانهای قبل از اسلام با ساختمانهای بعد از اسلام، نه در ساختمان و نه در شکل آن و نه حتی در طرح نقشه آنها است؛ بلکه در منظر و لباسی است که اسلام بر اندام ساختمانهای دوره ساسانی پوشانده و خواسته است مفهومی به آنها بدهد که معماری ایرانی با معماری مردمی که تحت رژیم اسلامی زندگی میکنند به وضوح متمایز باشد.
اینکه میگوییم معماری رنگ و بوی اسلامی پیدا کند، یعنی چه؟ چون اسلام جهان شمول است و برای همه ملل ظهور نموده، چنین به نظر میرسد که در مرحله نخست، معماران باید ساختمانی بسازند که در آن سه نکته اساسی در نظر باشد؛ اول، توجه به عملکرد صحیح بنا؛ چرا که ساخت و ساز بنا برای تفنن نیست.آنچه لازم است باید ساخته شود و این ملازمت توجه دقیق به عملکرد درست بنا است؛ دوم، باید بدانند در کجا و در چه مکانی میسازند. توجه به پارامتر زمانی و مکانی، لازمه انجام کار درست است؛ سوم، اینکه در اجرای این اثر، یک پیام فرهنگی هم داشته باشد؛ چرا که هدف اسلام ایجاد محیطی برای تکامل انسان است که بتواند به سوی کمال صعود کند.
یک معمار مسلمان میداند خداوند متعال صاحب جلال و اکرام بوده و در عین حال جمیل است و جمال را دوست دارد. همچنین اعتقاد دارد هدف از زندگی دنیوی، رجعت به سوی خداوند و رسیدن به کمال است. پس اثر معماری خود را بر سه پایه جمال، جلال و کمال بنا و استوار میکند.
آنچه در نقوش و تزئین بنای اسلامی جلوهگر است، جمال خوانده میشود و به آنچه به ابعاد و کشش سطوح و به کمپوزیسیون احجام توجه دارد، جلال اطلاق میشود. همچنین اگر این شیوه از معماری در جهت محتوای معنوی و تلفیق با مبانی اسلامی و در قالب کبریایی باشد، به آن کمال گویند. بدیهی است با وجود جمال و جلال، کمال هم به وجود میآید. به قول غزالی، ساختمان زیبا جمال باطن سازنده آن را هویدا میسازد و نماینده معنوی و معرفت حق است. ابن مرزوق نیز معتقد است که ابنیه و مساجد ایرانی، جلالت اسلام را آشکار میکند، چنانچه در مرمت و تعمیر آنها قصوری روی دهد، در روز قیامت عندالله مسئول خواهند بود.
سیدحسین نصر مینویسد: معماری مسجد از روی قرآن سرچشمه میگیرد. هر چند در برخی متون دیده میشود معماری را مسلمین از منابع ساسانی و نظیر آن اقتباس کردهاند، ولی شکل بیرونی مسجد به صورت رمزی تجلی اسماء و صفات خداوند است؛ به این نحو که گنبد جلوهگر جمال الهی است و منارهها نشانه جلال و در مجموع، کبریایی او، یعنی کمال را نشان میدهند.»
«اریک اشرودر» مستشرق انگلیسی که سالها در معماری اسلامی کار نموده و در این زمینه کتاب هم دارد، مینویسد: یکی از رموز پایداری اصول دین اسلام در ایران، ساخت مساجد آنها است که با گذشت قرنها این مساجد با ساخت عناصری نظیر گلدستهها و گنبد و سردرها و صحن آبنما و هشتی و شبستان که با رعایت جوهره اصلیشان به صورتهای مختلف ولی تکرار اندر تکرار در ساخت و سازها حفظ کردهاند، میباشد.»