عبادت، احترام
این قرابت مسجد و منزل آنچنان است که در مسجد میتوانند مدتی را به حالت اعتکاف زندگی کنند. در معماری اسلامی نحوه معماری مساجد و همچنین اماکن مقدسه مانند مقابر ائمه و اولیاء و امام زادگان (ع) حتی دیگر اماکن عمومی، تقریباً نظیر یکدیگر و هر کدام حرمت خاص خود را دارند؛ به طوری که برای هر طرح، یک سلسله مراتب حرکتی و برای اماکن مقدسه یک سلسله مراتب تشرف وجود دارد، مثلاً در این اماکن در قسمت ورودی یک جلوخان و یا بست وجود داشته و حتی در قسمت جلوی آن زنجیر داشتهاند که مراجعهکنندگان به طور سواره وارد نشوند و حرمت مکان رعایت شود؛ مثل بازار زنجیر در مشهد که به آن زنجیر بست میگفتند.
هر کدام از اماکن مقدسه و بقاع متبرکه و مقبره امامان و امام زادگان و درِ خانه بزرگان و حتی تلگرافخانه (در زمان قاجاریه)، بیت محتهدین، سفارتخانهها، یک مکان بست وجود داشته است که با گذاشتن زنجیر، پناهگاه و مأمن و ملجأ ستمدیدگان بوده است. در سلسله مراتب تشرف به اماکن مذهبی برای اینکه زائرین در مسیر حرکتی خود آمادگی روحی برای تشرف پیدا کنند، در معماری این اماکن ابتدا بست و سپس صحن، کفشداری، رواقها و سپس گنبد خانه میساختند. بست، مکانی است به صورت مستطیل شکل که سه طرف آن بسته و در قسمت ورودی که رو به شهر دارد، باز میباشد و در انتهای بست، پس از عبور از سردر اصلی وارد صحن میشوند.
مکان بست به علت مکان مکث که یک طرف به فضایی روحانی و یک طرف به شهر اتصال دارد، حالت محیط برزخ را دارد و این بدان معناست که هر چه آلودگی زندگی است در این نقطه (بس + است). بستها در قدیم مکانی برای اعتراض بوده است. اگر ظلمی به مظلومی میرسید و این مظلوم راه به جایی نداشت، در این محل اصطلاحاً بست مینشست تا به وضعش رسیدگی کنند و دادخواهی شود و تا زمانی که این دادخواهی به عمل نمیآمد، کسی متعرض آن ستمدیده نمیشد.
یکی دیگر از مواردی که در معماری اسلامی در راستای عبادت و احترام است، اینکه مجموعه اماکنی که بنا میگردند برای ماندگاری و حفظ از تعرض، آن را وقف میکردند. نفس وقف، خود برقراری یک نوع مدیریت بهرهبرداری و نگهداری از بناهاست؛ به طوری که برای بسیاری از این اماکن به علت استمرار ارائه خدمات، یک حالت قدسی و احترام را به وجود آورده است.
سازندگان این بناها سعی نمودهاند اگر مجموعهای میسازند از هر لحاظ کامل بوده و نیازهای مختلف را برآورده کند؛ مثلاً مصلای هرات نه تنها محل نماز بوده، بلکه در آن اماکنی نظیر مدرسه، مسجد، خانقاه، دارالحفاظ و دارالشفاء ساخته شده و حتی ابنیه اقتصادی دیگری نیز بنا نمودهاند و برای حفظ این بناها و تأمین هزینههای بهرهبرداری و تعمیرات آن، مستحدثات را وقف این اماکن نمودهاند.
برای به وجود آوردن امکان عبادت در همه اماکن، تطابق محورهای اصلی بناها در جهت قبله، جزء اساسیترین نیاز جهت محورهای اصلی بناها بوده و این موضوع بحثی به نام استهلاک قبله را در معماری مطرح نموده است؛ به طوری که تأثیرات مهمی در طراحی پلان ساختمانها به وجود آورده است. خوشبختانه جهت قبله در ایران که بیشتر در جهت جنوب غربی کشور بوده تا حدودی با شرایط اقلیمی تطابق دارد و مشکل جدی را به وجود نیاورده است.
این نکته آنچنان حائز اهمیت است که اگر به مجموعه بنای میدان نقش جهان اصفهان و ابنیه اطراف آن، مثل مسجد امام و شیخ لطفالله و عالی قاپور توجه شود، دیده میشود که چگونه این تغییر محورهای میدان، کاخ و مسجد، در طراحی پلان بناها تاثیر جدی و مستقیمی در طراحی بنا داشته است؛ به گونهای که اگر این الزام نبود، قطعاً این مجموعه به شکل دیگری طراحی میگردید.